سیاستها وتاریخ معاصر هزاره ها
ظاهر دقیق ظاهر دقیق

 

آیا هزاره ها شاخه ای از کوشانی ها و یفتلی ها اند؟

از اظهارات فوق مي توان استنباط كرد كه هزاره ها بخشی از كوشانی ها و يفتلی ها بوده و يا هزاره ها مربوط كوشانی ها و يفتلی ها مي باشند و همچنان كه ساكنين هزاره جات هزاره های تركی ويا ترك های هزاره بودند .

دكتور موسوی بعداز تحقيقات در زمینه منشأ بومی هزاره ها و يا هويت تاريخی هزاره ها، به اين نتيجه مي رسد كه هزاره ها يكی از قديمی ترين ساكنان منطقه هستند و نياكان هزاره ها به ساكنان ترك آسيای مركزی و شرقی كه بيش از 2300 سال پيش از شمال و جنوب هندوكش به نواحی موسوم به هزاره جات كنونی مهاجرت كرده بودند ، باز مي گردد .

گفته های آقای دكتور موسوی بيانگر آن ست كه ورود ساكنان ترك های آسيای مركزی از شمال و جنوب هندوكش به هزاره جات امروزی سه صد سال قبل از ميلاد بوده است كه اخلاف سلسله نژادی آن برای امروز بنام “هزاره” مسمی است . بنا بر این، مسكن گزين شدن ترك های آسيای مركزی درشمال و جنوب هندوكش كه از آنجا به هزاره جات امروز آمده اند ، به مراتب قديم تر از آن ست كه تصور مي شود . در اين زمينه مي تواند دلايل متعددی وجود داشته باشد كه اهم آنها را نظر به شواهد تاريخی به صورت زیر تفسير كرد :

اولا- نظر به اسناد ، شواهد تاريخی ، آسيای مركزی كه وطن اصلی تركان يا توران بوده و “ بُخدی “ مركز آن را تشكيل مي داده است كه اطراف هندوكش مربوط آن مي گردد . لهذا پيش از آن كه كوشانی ها و يفتلی ها در سال چهلم ميلادی به شمال و جنوب هندوكش بيايند و دولت برپا كنند ، همتبار های شان درين مناطق زيست داشته اند .

پروفيسور عنايت الله شهرانی در يكی از آثار خود بنام “ تاريخچه نژاد ها و اقوام در افغانستان “ مي گويد « ترك ها در افغانستان يك قسمت اعظم مليت ها را تشكيل مي دهند و موجوديت ترک در افغانستان بدو قسمت شناخته ميشود :

اول - ترک هايي كه از آغاز در صفحات مختلف مخصوصا در شمال كشور زيست داشتند .

دوم – ترکاني كه پيش از ميلاد مسيح و قبل از اسكندر در افغانستان كنونی حيات بسر مي بردند و ترکان مركزی دست كم صد ها سال پيش از ميلاد از ترکستان شرقی و ختائيستان آمده اند .چنانچه قاطبه مورخين بویژه مرحوم ميرمحمد صديق فرهنگ همین دیدگاه را تأييد مي نمايند.

جواهر لعل نهرو در صفحه 171 جلد اول كتاب مشهور خود بنام “ نگاهی به تاريخ جهان “ مي گويد « مردمان آسيای مركزی بنامهای باكتريائی ها” سكها ، هون ها ، اسكوت ها ، ترك ها ، كوشانی ها و يفتلی ها “ ناميده مي شدند كه قبل از ميلاد بارها به اروپا و سراسر آسيا پراكنده شده اند و هجوم ها برده اند و اين بخاطر تاراج نبوده بلكه برای بدست آوردن زمين های قابل سكونت و اقامت بوده است . قبايل آسيای مركزی در آن زمان زراعت پيشه و دارای حيوانات اهلی بودند . زراعت پيشه ها متوطن و مالدار ها متحرك بودند ».

درمورد تاريخ تقريبی هجوم های توران “ ترکان “ آسيای مركزی ، جواهر لعل نهرو در جای ديگر كتاب خود ميگويد كه پنج هزار سال قبل از ميلاد و حتا پيش از آن قبايل مهاجم آسيای مركزی “ توران “ بر چين هجوم آوردند . همه آنها به زراعت و مالداری بلد بودند . گله ها و رمه های بزرگی را نگهداری ميكردند . آنها برای خود خانه های خوب ميساختند . جامعه منظم و مرتبی داشتند . بيشتر آنها نزديك رود “ هوانگهو “ كه رود دوازدهم نيز گفته ميشد ، مسكن گزين گرديده بودند و حكومت برای خود تشكيل داده بودند .

قسمي كه ديده ميشود جواهر لعل نهرو از هجوم توران در اروپا و سرتاسر آسيا سخن گفته و قدامت هجوم در چين را پنج هزار سال قبل از ميلاد رقم زده است . بنابر اين، ورود توران آسيای مركزی را در جنوب هندوكش مي توان حد اقل پيش از حمله اسكندر مقدونی تصور برد .

از این رو، قدامت تاريخی بخشی از هزاره های افغانستان و پاكستان در اين سرزمين ها به حيث بازمانده گان توران آسيای مركزی از همان زمان پيش از هجوم اسكندر مقدونی يعنی قرن ها قبل از ميلاد منشأ مي گيرد كه عمر آن احتمالا با مهاجرت سومری ها از آسيای مركزی به عراق امروزی قابل مقايسه است ، آن چناني كه محقق فرانسوی “ جی . پی .فرير “ نيز تأييد مي نمايد كه هزاره ها پيش از اسكندر مقدونی در مناطق جنوب هندوكش ساكن بودند.

پروفيسور عنايت الله شهرانی درمورد بومی بودن هزاره ها چنين مينويسد : « اگر به تاريخ بنگريم هزاره ها كم از كم بعداز دوره امير سبكتگين “ سيويك تگين “ تا ايندم در سرزمين ها و كوهستان ها دور از شهر های متمدن حيات بسر مي برند ، درحالي كه اين قوم از باشنده گان سابقه دار مركز افغانستان و دور دست آن مي باشند . هزاره ها از طايفه هون های سفيد اند « شاهنشاهی آتيلا كه اصلآ هون يعنی بدون شك ترك بود » “ ص ۱۵۴ امپراتوری ..... “ ويا « هون های اروپا كه قطعآ از نژاد ترك بودند » “ ص ۱۵۷ امپراتوری “.. (۲)

آقاي دكتور سيد مخدوم رهين در كتاب اشك خراسان چنين می نویسد : « بنابر نوشته جهانگرد چيني هيوان تسنگ كه در دوره كوشاني از آريانا عبور كرده، قوم هزاره قرن ها پيش از ورود اسلام به سرزمين ما در اين كشور مي زيستند و در ادبيات و تورايخ دوره اسلامي قرن سوم وچهارم هجري ترك غرچه به قوم هزاره اطلاق شده است ».

در كتاب پژوهشي در تاريخ هزاره ها به قلم كاظم يزداني موضوع چنگيزي بودن ترك هاي هزاره با دلايل زياد رد شده ولي نظر يكتعداد را كه در كتاب خويش گنجانيده اند ، خالي از مفاد نخواهد بود كه با تبصره هاي كوچك آنها را ازنظر بگذرانيم :

آقاي “بليو” گفته كه هزاره ها از ديگر اقوام افغانستان مجزا ميباشند ، موضوع قابل ترديد است ، آنها اولآ به ترک ها مي پيوندند و ثانيآ با ديگر اقوام اختلاط نسبي دارند “ همان قسمي كه هر قوم ديگر افغانستان با هم ديگر اختلاط بومی دارند “ .

یک تهمت تاریخی

اما این موضوع که هزاره ها از بقاياي لشكر تيموچين يعني چنگيز خان ميباشند ، عاري از حقيقت ميباشد . آنها با آنكه بني اعمام بسيار دور مغولها ميباشند ، مستقيمآ باترك ارتباط خوني دارند و بدان سبب اصليت آنها خاصتا و راًسآ به ترک منتهي ميگردد.

تیوری منگول بودن هزاره ها باساس تصورات و خیالات  اساس گزاری شده است .این یک واقعیت  تاریخی است که منگولها داخل خاک ایران و افغانستان  شده  بودند و هزاره ها  مشابهت فزیکی به منگول ها دارند در آن شک و تردید وجود ندارند .ولی واقعآ دلایل وزمینه هائی قنا عت بخش  برای تقسیم و مسما کردن هزاره ها بحیث منگولها نیستند.آز نگا ه فزیکی نیم جهان با یک دگر مشابهت دارند .

بر علاوه هواداران این تیوری به کتگوریها ئی مختلف تقسیم میشوند .گروپ عقیده دارند که هزاره ها از سر بازان چنگیز  ریشه  میگیرند واین خودش قابل جروبحث بوده وحتا قابل قبول نیست وهیچ نوع اسناد وجود ندارند. این حرف ها یک تخیل است( باکون.1951:241).

دوم .عده ای نظر دارند که هزاره ها از سربازان نیکودری سرچشمه میگیرند و نه از سر بازان چنگیز خان .اینها تیوریهائی بی اساس میباشد .نیکودری برای اولین بار بعد  از اشغال چنگیز خان بعد از سال هائی زیاد جا بجا گردید  واو توسط سربازان تیمور لنگ شکست داده شد .این فقط در سال1383 بعد از اشغال سیستان بود و ادامه دهنده گان تیمور قوماندان میران شاه و امیر محمد حمله کردند ونیکودری و سربازان انها درسر زمین   قندهار بودند شکست دادند.(تیمور خانوف 1980.21).

ما هزاره ها هچگونه روابط  وعلامه ای مشترک  با منگولها نداریم .آگر این روابط وریشه را میداشتیم ما ازآن ننگ وعار نمیکردیم.ولی واقعیت طوری دیگری است.علما و دانشمندان مسئله ای تشکل یک ملیت ویا ملت را از داشتن زبان و کلتور ومذهب مشترک و سرزمین واحدوعوامل تاریخی و جغرافیائی وبیولوژیکی مورد مطالعه و بررسی قرار میدهند.درینجا بجا است که بتاریخ برگردیم و مسئله را از نگاه علمی.تاریخی و صادقانه مورد بررسی قرار داده و ذهنی گرائی وتعصب و تنگ نظریهاو بدبینی ها را به  کنار بگذاریم.و نظریات خود ساخته ای حکومات پتانها را به گودال تاریخ بسپاریم.

کوشش حاکمان ستمگر برای تحریف هویت هزاره ها

برای تحريف و سردرگم ساختن هويت هزاره ها آنقدر كارهای بی انصافانه و خائينانه درطول تاريخ صورت گرفته است كه اين قوم را نه تنها از هويت تركی آن جدا ساختند بلكه تا سال ها قبل بعضی از مردم هزاره به نسبت شدت استبداد ، مجبور به انكار از هويت قومی خود شده بودند ، قسمي كه چنين استبداد را ازبک ها و تركمن ها نيز به گوشت و پوست خود احساس مينمودند .درين مورد پروفيسور عنايت الله شهرانی در مقاله خود بنام “ هزاره كيست “ ميگويد « در زمان امير عبدالرحمن خان بسياری مردم هزاره از ترس كشتار و قتل عام ها نام و نسب خود را تغيير دادند و از آنست كه در مركز باميان هنوز مردم به نامهای ساختگی حيات بسر مي برند » .

ادامه دارد...................................

مورخ 2008-02-17

 

 

 


February 18th, 2008


  برداشت و بازنویسی درونمایه این تارنما در جاهای دیگر آزاد است. خواهشمندم، خاستگاه را یادآوری نمایید.
 
مسايل اجتماعي